چون هدف این است دیگر؛ هدف، ایجاد یک حاکمیّت اسلامی است که بتواند جامعه را به جامعهی مورد نظر و آرمانی اسلام تبدیل بکند؛ ما دنبال این هستیم دیگر، ما میخواهیم کشور خودمان -در درجهی اوّل، حالا بحث کشورهای دیگر و مسائل بینالمللی و جهانی را نمیکنیم- یک کشوری بشود که به آن خطوط آرمانی اسلام برسد که این خطوط آرمانی یک چیز مطلوب و شیرینی برای هر انسان متفکّری است؛ یعنی هرکسی که بنشیند فکر کند، مطالعه کند، از این وضع آرمانی جامعهی اسلامی لذّت میبرد؛ جامعهای که در آن، هم علم هست، هم پیشرفت هست، هم عزّت هست، هم عدالت هست، هم قدرت مقابلهی با امواج جهانی هست، هم ثروت هست؛ یک تصویر اینجوری؛ ما به این میگوییم تمدّن نوین اسلامی، میخواهیم کشورمان به اینجا برسد.
دانشگاه [در این زمینه] چه نقشی میتواند ایفا کند و چهکار باید بکند؟ شما بهعنوان مدیران دانشگاهها و مسئولان دستگاه آموزش عالی کشور روی این فکر کنید؛ مسئولیّت دانشگاه را بر این اساس قرار بدهید، برنامهها را بر این اساس بریزید که دانشگاه با این سوابقی که گفته شد، با این ریشهی عمیق تاریخی که گفته شد، با این آزمون بزرگی که از خودش در انقلاب نشان داد، این دانشگاه چه نقشی میتواند ایفا کند برای ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آنچنان جامعهای و آنچنان ایرانی؟ روی این باید فکر کنید؛ یعنی همهی کارها را بر این اساس باید قرار بدهید.
من در دو بخش تذکّراتی را عرض میکنم: یکی مسائل مربوط به علم؛ یکی مسائل مربوط به جنبههای ارزشی و اخلاقی، در واقع انسانسازی و سازندگی نیروی انسانی؛ چون نیروی انسانی خیلی مهم است. این خیلی مهم است. ما این نیروی انسانی را چهجوری میخواهیم جهت بدهیم؟ جهت دادن مهم است. اگرچنانچه علم بود و جهت غلط، همین خواهد شد که امروز در دنیای عالِم، دنیای اهل تحقیق و پیشرفت علمی، امروز و دیروز در آنها مشاهده شده. متأسّفانه تاریخ معاصر کمتر مورد توجّه جامعهی کتابخوان ما قرار میگیرد؛ بخوانید ببینید در هند چه گذشت از استعمار، در برمه چه گذشت، در منطقهی آفریقا چه گذشت، در آمریکای لاتین چه گذشت، در الجزایر و تونس و مانند اینها بهوسیلهی همین فرانسهی ظاهرالصّلاحِ منظّمِ مرتّبِ مؤدّب چه گذشت و استعمار چه کرد با اینها. خب این استعمار را چه چیزی بهوجود آورد؟ علم. علم وقتی جهت نداشت میشود استعمار. پدر میلیونها انسان را درآوردند بهوسیلهی علم. علم بیجهت، علم بی منطق اخلاقی و معنوی، خب میشود این. پس ما بایستی دستگاه علمی خودمان را مراقبت کنیم و یک راه جدیدی برای علم درست کنیم. آن چیست؟ آن عبارت است از سازندگی اخلاقی و معنوی در کنار علم؛ لذا تذکّرات ما، یک مقداری مربوط به مسائل علمی است، یک مقداری مربوط به آن مسائل اخلاقی و سازندگی اخلاقی و معنویِ نیروی انسانی است.
در مورد مسائل علمی، چند نکته من اینجا یادداشت کردهام؛ یکی مسئلهی علم نافع است. دنبال علمی باشیم که برای کشور لازم و نافع است؛ نه فقط برای حال کشور، بلکه برای ده سال بعد و بیست سال بعد کشور. پایاننامههای دانشجویان واقعاً یک گنجینه و یک ذخیره است برای کشور. موضوع این پایاننامه چه باشد که برای کشور مفید باشد؟ پس اوّلین مطلب این است که علم باید، هم نیاز امروز را تأمین کند، هم نیاز آینده را؛ این آینده را حدس بزنید، محاسبه کنید ببینید چه چیزی لازم داریم. راجع به این مسائل انرژی هستهای که در چند سال قبل از این -دو سه سال، سه چهار سال قبل از این- بحث بود، بعضیها میگفتند ما که اینهمه نفت داریم اتّفاقاً آمریکاییها هم همین را گفتند! آمریکاییها هم میگفتند ایران اینهمه نفت دارد، میخواهد چه کار کند انرژی هستهای را؟ بنده گفتم خب ما امروز دست به سیاهوسفید انرژی هستهای نزنیم، پسفردا که نفتمان تمام شد آنوقت [باید] برویم انرژی هستهای را گدایی کنیم از این و آن. خب بله دیگر؛ وقتی آنها داشته باشند، ما نداشته باشیم و احتیاج داشته باشیم، پدر ما را درمیآورند.
یک نکته مسئلهی سرعت پیشرفت است.علم هم اینجوری است؛ وقتی انسان یک قدم جلو رفت، قدم دوّم سرعت مضاعف میشود. اگر پیشرفت علم از دُور افتاد و این سرعت کم شد، آنوقت دیگر معلوم نیست چه خواهد شد؛ عقب میمانیم. بنابراین سرعت پیشرفت هم مهم است. یک مسئلهی دیگر، مسئلهی پژوهش است؛ پژوهش خیلی مهم است. البتّه ما پژوهشگاههایی داریم، خوب هم هست امّا خود دانشگاهها باید پژوهشمحور بشوند؛ پژوهشگاه درست کنند، پژوهشکده درست کنند و خود دانشگاه بشود پژوهش[محور]. منافاتی هم ندارد که بیرون هم باشند، پژوهشگاهها و پژوهشکدههای بیرونی وجود داشته باشند امّا خود دانشگاهها بشوند پژوهشمحور. این هم یک نکته است.
یک مسئلهی دیگر، مسئلهی نقشهی جامع علمی است. خب، نقشهی جامع علمی بالاخره بعد از فرازونشیبهای زیاد، تصویب شد و ابلاغ شد و عمل شد؛ منتها این نقشهی جامع علمی را باید در اجزای مهم، اجرائی کنیم. این جزو همان چیزهایی است که شما تا در میدان نروید و ملاحظهی میدانی نکنید، نمیتوانید تشخیص بدهید که چقدر نقشهی جامع علمی عمل شد. چه رشتههایی اولویّت دارند؟ یک موضوع دیگری که عرض بکنیم، مسئلهی کیفیّت آموزش عالی است. ما از لحاظ کمیّت پیشرفتهای خوبی داشتیم [ولی] از لحاظ کیفیّت نقایصی وجود دارد؛ شاخص باید معیّن بشود برای کیفیّت. البتّه در دنیا شاخصهایی هست، منتها این شاخصها لزوماً منطبق با نیازهای ما نیست؛ بعضی از شاخصهایشان خوب است، بعضی از شاخصهایشان منطبق با نیازهای ما یا با واقعیّات کشور ما نیست. باید مسئولین وزارت علوم بنشینند و خودشان شاخصهایی را برای پیشرفت کیفیّت مشخّص کنند. یک مسئلهی بعدی -که ناچارم اینها را کوتاه و خلاصه عرض بکنم- مسئلهی شغل تحصیلکردگان ما است. خب، یکی از راههای ایجاد اشتغال برای تحصیلکردگان ما، همین مسئلهی ارتباط صنعت و دانشگاه است. صنعت و دانشگاه باید ارتباط پیدا کنند؛ هم برای صنعت خوب است، هم برای دانشگاه؛ برای دانشگاه، هم برای مدیریّت دانشگاه خوب است، هم برای دانشجو؛ این هنوز در کشور راه نیفتاده
یک مسئله هم مسئلهی نقشآفرینی در اقتصاد مقاومتی است که اقتصاد دانشبنیان پایهی آن است. البتّه در این زمینه هم حرف زیاد زدهایم، دوستان هم مطالبی بیان کردهاند، دیگران هم گفتهاند لکن آنچه در واقعِ عمل باید اتّفاق بیفتد، هنوز اتّفاق نیفتاده. بنده این را عرض بکنم؛ تازه گزارش مسئولین دولتی برای برنامههای اجرائی اقتصاد مقاومتی دست بنده رسیده؛ تازه چند روز است! یعنی آنچه در واقع باید تحقّق پیدا کند در اقتصاد مقاومتی، هنوز ما با آن فاصله داریم. خب، شما در دانشگاه در این زمینه نقش ایفا کنید؛ یعنی واقعاً بروید سهم خودتان را پیدا کنید و آن سهم را به معنای واقعی کلمه عمل کنید.
بخش دوّم، آن کار فرهنگی دانشگاهها است. بعضیها کار فرهنگی را در داخل دانشگاه با کنسرت و اردوهای مختلط اشتباه گرفتهاند؛ خیال میکنند کار [فرهنگی این است]؛ میگویند باید دانشجو شاد باشد! شاد بودن برای هر محیطی چیز خوبی است امّا چهجوری؟ به چه قیمتی؟ غربیها چقدر بهره بردهاند از این اختلاط دختر و پسر که ما بهره ببریم؟ یک روزی به ما میگفتند که در اروپا -آن روز اروپا را مطرح میکردند- حجاب نیست و زن و مرد با هم قاطیاند، هوس و شوق جنسی هم در آنجا طبعاً کنترلشده است. خب، حالا شما نگاه کنید ببینید همینجور است؟ آیا هوسها کنترلشده است یا هوسها تحریکشده است؟ اینهمه جنایت جنسی امروز دارد در آمریکا و در اروپا اتّفاق میافتد؛ به جنس مخالف هم دیگر حالا اکتفا نمیکنند! و از این بدتر هم خواهد شد. اسلام انسان را شناخته است که حکم حجاب را داده، حکم عدم اختلاط زن و مرد را داده. اسلام من و شما را شناخته؛ [انسان] مال خدا است و [او] آفرینندهی ما است. اردوی مختلط یعنی چه؟ کوهنوردی مختلط، اردوی مختلط، گاهی حتّی خارج از کشور! نه، کار فرهنگی ماهیّت دیگری دارد، مفهوم دیگری دارد. مسئولین فرهنگی دانشگاهها بفهمند چهکار میکنند.
باید کار فرهنگی دانشگاه اینجوری باشد که افرادی تربیت کند مؤمن، متخلّق -با اخلاق خوب- انقلابی؛ کار فرهنگی چیزی است که اینها را تأمین کند. کار فرهنگیِ درست آن چیزی است که جوان ما را انقلابی بار بیاورد. این کشور انقلاب کرده، به این انقلاب باید پابند بود؛ مبانی این انقلاب را بایستی جزو اصول زندگی خود قرار داد تا بتوانیم پیش برویم؛ معتقد به آرمانها، دوستدار کشور -کشورش را واقعاً دوست داشته باشد- دوستدار نظام، دارای بصیرت و عمق دینی و سیاسی. این جوان بایستی در نگاه دینی و نگاه سیاسی عمق داشته باشد تا به هر شبههی کوچکی پایش نلغزد، یا اشتباه نکند در زمینههای مسائل سیاسی. خیلیها در این حوادثی که در همین فتنهی سال ۸۸ اتّفاق افتاد لغزیدند؛ آدمهای بدی نبودند [امّا] لغزیدند بهخاطر کم بودن بصیرت. خب، شما وقتی میبینی که یک نفری میگوید: «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» باید چهکار کنی؟ شما که معتقد به نظامی، شما که جانت را حاضر شدی برای نظام و برای حفظ نظام بدهی، تا میبینی یک عدّهای دارند اینجوری شعار میدهند، باید چهکار کنی؟ این، نبودن بصیرت است؛ ملتفت نشدن به وظیفه در لحظهی لازم است. [باید] افرادی تربیت بشوند با اعتمادبهنفس، با انگیزه، سرشار از امید. درست گفتهاند که یأس بزرگترین ضرر است؛ مأیوس نباید بشوند، باید امیدوار باشند به آیندهی کشور؛ جای امید هم هست؛ جای یأس نیست؛ اینهمه ظرفیّت! بنده آن روز در دولت گفتم(۳) -یکی دو ماه پیش- و همهی آقایان تصدیق کردند؛ گفتم اینکه میگویند مثلاً فرض کنید رشد فلان کشور اروپایی یکونیم درصد یا یک درصد است -و این چیز عجیبی نیست- و ما توّقع داریم رشد ما هشت درصد، نُه درصد باشد، بهخاطر این است که آنها از همهی ظرفیّتهایشان استفاده کردهاند و ظرفیّت خالیماندهای ندارند، [امّا] ظرفیّتهای ما معطّلمانده است؛ ما میتوانیم به رشد ده درصد هم برسیم. این ظرفیّتها باید پر بشود؛ از این ظرفیّتها باید استفاده بشود. خب، جای امید نیست در کشوری که اینهمه ظرفیّت وجود دارد؟
[تربیت افرادی] با فهم درست از موقعیّت کشور؛ بفهمند کشور الان در چه وضعی است. همهی دنیا -دشمنان ما یکجور، دوستان ما یکجور- میگویند جمهوری اسلامی ایران کشور قدرتمندی است [امّا] این آقا در داخل میرود فلانجا سخنرانی میکند، میگوید آقا، ما کسی نیستیم، ما چیزی نیستیم، ما منزوی هستیم! خودکمتربین؛ حالا خودش را کم ببیند؛ ملّت را چرا کم میبیند؟ نظام جمهوری اسلامی و کشور را چرا کم میبیند؟ این خودکمبینی خیلی چیز خطرناکی است؛ احساس حقارت؛ که همهی دنیا میگویند کشور عزیزی است، کشور مقتدری است، گله دارند، ناراحتند که [ایران] نفوذ پیدا کرده، همهجا را گرفته، این آقا اینجا در داخل، در روزنامه یا در سخنرانی یا در فلان دانشگاه به دانشجوها میگوید نه، ما چیزی نیستیم، ما کسی نیستیم!
[تربیت افرادی] معتقد به استقلال؛ استقلال فکری، استقلال سیاسی، استقلال فرهنگی، استقلال اقتصادی؛ جوانی که تربیت میشود در کار فرهنگی، باید به معنای واقعی کلمه اعتقاد داشته باشد به استقلال کشورش؛ مؤمن به مبانی انقلاب و نظام، مؤمن به فرهنگ اسلامی، خوشبین، خوش روحیّه. کار فرهنگی این است. خب، این کار آسانی نیست؛ خیلی کار سختی است. این برنامهریزی میخواهد.
البتّه خبرهایی که به من از بعضی از دانشگاهها میرسد، اینها را نشان نمیدهد. کاری کنید فضا بیفتد دست جوانِ مؤمنِ انقلابیِ خوشروحیّهی باانگیزهی دارای احساس عزّتبهنفس و متدیّن. یکی از بزرگترین مسئولیّتهای شما این است: کاری کنید که این مجموعههای مؤمن و سرشار از ایمان به انقلاب و به اسلام حرف اوّل را بزنند؛ فضای غالب دست اینها باشد؛ این جزو وظایف شما است.
بالاخره توجّه داشته باشید برادران و خواهران عزیز من، دانشگاهیهای عزیز! بنده به دانشگاه علاقهمندم؛ من از دیرباز هم به دانشگاه معتقدم، هم بسیار علاقهمندم؛ بدانید دانشگاه و دانشجو امروز آماج بزرگترین توطئهها است؛ از اینکه ما دانشگاهی داشته باشیم که دانشجوی آن، استاد آن با روحیّهی انقلابی، با روحیّهی تهاجمی وارد میدان بشود، خطهای قرمز را که دشمنها برایش درست کردهاند به هم بزند، پیش برود، کشور را پیش ببرد، پرچم علم را بالا ببرد، شعارهای انقلابی را پُررنگ کند وحشت دارند؛ برای اینکه این اتّفاق نیفتد، دارند برنامهریزی میکنند؛ پولها خرج میکنند. دشمنان راه سلطهی آینده [را برنامهریزی میکنند]. آن شکل استعمار قدیمی، امروز دیگر عملی نیست؛ آن چیزی هم که به آن میگفتند «استعمار نو»، حالا یواشیواش کهنه شده؛ آن چیزی که لازم است و دنبالش هستند این است که تفکّرات در درون عناصر فعّال و هوشمند و نخبه در یک کشور جوری بشود که اهداف آنها را برآورده کند؛ دارند برای این سرمایهگذاری میکنند، دارند برای این پول خرج میکنند. به این دغدغهها باید توجّه کرد.
اساتید ارزشی خوبی هم [داریم]؛ خوشبختانه ما هزاران استاد مؤمن، انقلابی، علاقهمند داریم؛ قبلها هم بودند، در دوران دفاع مقدّس هم داشتیم امّا امروز چندین برابرِ آن روز بحمدالله ما اساتید مؤمن و انقلابی داریم؛ از اینها باید قدردانی کرد. امیدواریم خدای متعال به شما و به ما توفیق بدهد که بتوانیم از این کارها انجام بدهیم.
دیگر وقت تمام شد، ما هم امروز زیاد با شما صحبت کردیم؛ شما هم خوب گوش دادید. شنونده وقتیکه خوب دل میدهد -احساس میکنیم که شما الحمدلله همهتان دل دادید و گوش دادید- ما هم دیگر گفتیم، منتها من آنچه یادداشت کردهام، بیش از آن چیزی بود که به شما عرض کردم؛ منتها دیگر وقت نیست.
از خدای متعال میخواهیم انشاءالله همهی شما را موفّق و مؤیّد بدارد؛ توفیقاتش را بر شما نازل کند؛ انشاءالله این مسئولیّتهایی که امروز دارید؛ چه در دانشگاه بهعنوان رئیس، بهعنوان استاد؛ چه در دستگاههای ستادی وزارتها، چه در شورای عالی انقلاب فرهنگی، چه در مجلس، چه در نمایندگیها -مسئولیّتهای متعدّد و مختلفی که هرکدام دارید- پیش خداوند مایهی سرافرازی شما بشود.
والسّلام علیکم و رحمةالله ۱۳۹۴/۰۸/۲۰
بیانات در دیدار رؤسای دانشگاهها، پژوهشگاهها، مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری